درسا و هییت
درسا خانم رفت کمک بابا احمد تا برنج عزاداران حسینی را ابکش کنه. ...
نویسنده :
عاشق درسا
20:19
ادامه مسافرت
درسا خانم امروز دوستش ثمینا اومده خونه بابا جونی تا ببینتش کلی هم براش کادو اورده. درسا و ثمینا با هم خیلی دوست شدند ثمینا قراره به درسا شعر یاد بده. حسابی به شما خوش میگدره مامان جونی برات تشک وپتو با پشم درست کرده که شما راحت بخوابید نازنینم راحت بخواب. مامان جان باز هم مثل همیشه شما خانم بودید اروم و حرف گوش کن وفقط رو پای مامان جونی میخوابیدی.عزززززززززززیزم چهار ماهگیت مبارک .بابا مهدی بیاد انشاالله واکسن 4 ماهگیت را همین جا بزنیم. مامان تازه موز هم یکم خوردی مبارکه جانم. تعجب درسااز دیدن موز . درسا خانم دیگه ...
نویسنده :
عاشق درسا
23:33
اولین مسافرت الیزابت
بالاخره اولین مسافرت شما در تاریخ 27 ابان رقم خورد .از دست بابا مهدی که میگفت درسا خانم را نبر سرده.اخه نمپشه ما باید بریم خونه مامان جونی اخه اونا منتظرتن.بابا مهدی متاسفانه نتونست بیاد شیفتهاش زیاده میاد دنبالمون به جاش مامان فاطی جون باهامون امد با قطار میریم اخه با هواپیما بابا مهدی دلشوره میگیره درسا جونم بابا مهدی از هواپیما میترسه تمیدونم چه طوری رفته مکه .بابا احمد ما رو تا راه اهن برد .کلی برات لباس قشنگ و گل سر و هد برداشتم نازم.خوش میگذره خیلی زیاد.خاله مهتاب و دایی بهادر کلی بوست کردند نازم. بالاخره ازبابا احمد دل کندید و سوار قطار شدیم.l درسا خانم سوار قطار.مامان شما خیلی دختر خوبی بودید اصلا گ...
نویسنده :
عاشق درسا
22:49
اش ندری برای درسا
راستی درسا جونم اش ندری رو دادیم .مکان شهدای گمنام.امیدوارم خدا قبول کنه. ...
نویسنده :
عاشق درسا
23:58
کادو
درسا خانم چقدر مامان کادو گرفتی از طلاهات به مامان مونا هم میدی . بابا ابراهیم مامان جونی این یکی مامان بزرگ بابا بزرگ عمو و زن عمو دایی و زن دایی .همه برات کلی کادو اوردند خوش به حالت .این کادو خاله مهرنوش دوست مامان اورده بقیه اش هم عکس انداختم تو البومت.مبارکت باشه شیرین عسلم. ...
نویسنده :
عاشق درسا
23:42
بدون عنوان
درسا جونم ببین از تو عکسات چه عکسی پیدا کردم گوسفند قربونیت که جلوی پات کشتند .خانمم تنت سلامت دست بابا احمد درد نکنه. ...
نویسنده :
عاشق درسا
23:36