درسا گل مندرسا گل من، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

درسا مروارید قلب مامان وباباش

حرفهایی برای دخترم

  درسای عزیزو مهربونم از روزی که خدا تو رو به من داده همه چیز به نظرم قشنگتر شده وقتی بابا مهدی رو انقدر خوشحال میبینم به خودم می بالم،اخه مامان بابا مهدی واسه من و شما خیلی زحمت کشیده همیشه تو تمام زندگیت قدرشو بدون ودستای ناز بابایی رو همش بوس کن چون مهربونترین بابای دنیاست .این و خوب میدونم اگه یک روز من تو این دنیا نباشم تو با وجود بابا مهدی هیچ کمبودی نداری.درسای نازم برای داشتن شما بابا مهدی خیلی زحمت کشید یکی از بهترین استاداش را انتخاب کرد .خانم دکتر طاهری پناه برای ما دو تا سنگ تمام میذاشت و بابایی را صدا میکرد ودر مورد شما کلی توضیح میداد..هر ماه یا ماهی دوبار بابا مهدی طفلک با این همه درس و شیفتهای سنگین شما رو میبرد...
25 آذر 1392

ادامه مسافرت

درسا خانم امروز دوستش ثمینا اومده خونه بابا جونی تا ببینتش کلی هم براش کادو اورده.    درسا و ثمینا با هم خیلی دوست شدند ثمینا قراره به درسا شعر یاد بده. حسابی به شما خوش میگدره مامان جونی برات تشک وپتو با پشم درست کرده که شما راحت بخوابید نازنینم راحت بخواب.      مامان جان باز هم مثل همیشه شما خانم بودید اروم و حرف گوش کن وفقط رو پای مامان جونی میخوابیدی.عزززززززززززیزم چهار ماهگیت مبارک .بابا مهدی بیاد انشاالله واکسن 4 ماهگیت را همین جا بزنیم.        مامان تازه موز هم یکم خوردی مبارکه جانم.     تعجب درسااز دیدن موز .   درسا خانم دیگه ...
13 آذر 1392

اولین مسافرت الیزابت

بالاخره اولین مسافرت شما در تاریخ 27 ابان رقم خورد .از دست بابا مهدی که میگفت  درسا خانم را نبر سرده.اخه نمپشه ما باید بریم خونه مامان جونی  اخه اونا منتظرتن.بابا مهدی متاسفانه نتونست بیاد  شیفتهاش زیاده میاد دنبالمون به جاش مامان فاطی جون باهامون امد با قطار میریم اخه با هواپیما بابا مهدی دلشوره میگیره درسا جونم بابا مهدی از هواپیما میترسه تمیدونم چه طوری رفته مکه .بابا احمد ما رو تا راه اهن برد .کلی برات لباس قشنگ و گل سر و هد برداشتم نازم.خوش میگذره خیلی زیاد.خاله مهتاب و دایی بهادر کلی  بوست کردند نازم. بالاخره ازبابا احمد دل کندید و سوار قطار شدیم.l  درسا خانم سوار قطار.مامان شما خیلی دختر خوبی بودید اصلا گ...
13 آذر 1392

کادو

درسا خانم چقدر  مامان کادو گرفتی از طلاهات به مامان مونا هم میدی . بابا ابراهیم مامان جونی این یکی مامان بزرگ بابا  بزرگ  عمو و زن عمو دایی و زن دایی .همه برات کلی کادو اوردند خوش به حالت .این کادو خاله مهرنوش  دوست مامان اورده بقیه اش هم عکس انداختم تو البومت.مبارکت باشه شیرین عسلم. ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

درسا جونم ببین از تو عکسات چه عکسی پیدا کردم گوسفند قربونیت که جلوی پات کشتند .خانمم تنت سلامت دست بابا احمد درد نکنه. ...
12 آذر 1392

فرشته اسمانی در خونه ما

عزیزم فردا صبح از بیمارستان مرخص شدیم و شما امدی خونه .خوش امدی عزیز دلم راستی شما تولد امام حسن به دنیا امدی .عزیزم من و بابا مهدی ٩ ماه که داریم انتظار میکشیم .خوش امدی فرشته زیبای من ...
12 آذر 1392

بدون عنوان

چششششششششمم روشن درسا خانم شصت دستش را میخورد بابامهدی استریل مبارکه .نفسم دخترمون داره کم کم بزرگ میشه. ...
12 آذر 1392