درسا گل مندرسا گل من، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

درسا مروارید قلب مامان وباباش

واکسن 4 ماهگی

1392/9/1 18:01
نویسنده : عاشق درسا
1,638 بازدید
اشتراک گذاری

مامان واکسن 4 ماهگیت را مجبور شدیم خونه مامان جونی بزنیم اخه زنگ زدم به دکترت تو تهران گفت 3 روزه گذشته بزن .خدارو شکر بابا مهدی اومده .عزیزم بعد از دیدن بابا مهدی کلی ذوغ کردی .دل بابا مهدی را بردی.درسا خانم لم داده رو بابا مهدی و پایین هم نمیاد.خوب از واکسن بگم الهی بمیرم مامان اون روز کلی خندان بودی لباس خوشکلاتو پوشیدم که بابا جونی اومد گفت درش بیار ولباس گرم بپوش بیرون سرده جیگر من سرما میخوره ومنم گفتم چشم و چند تا لبس گرم رو هم پوشیدم پیش به سوی واکسن                                                         

 

 الهی بمیرم مامان نمیدونی چه بلیی می خواد سرت بیاد نازمممممممممم.

 

 تا رفتیم داخل خانم دکتر بابا مهدی رو شناخت و خیلی اروم زد بابدبختی لباساتو در اوردم.تازه مامان خانم دکتر وزنت کرد .شما خانمم ٧ کیلو شدید مبارکت باشه.

 

 درسا جون قبل از واکسن

 وای خانم دکتر اومد اول کلی باهاش خندیدی.بعد.......

 شما مثل همیشه با تعجب نگاه کردید.جونم فدات مامانم.

 اخ اخ دلم داره ریش ریش میشه مامان فدات بشه نازکم.خانم دکتر دستت درد نکنه اینفدر خوب زدی

الهی بمیرم که درد و احساس کردی نفسم

   امیدوارم هیچ وقت اشکاتو نبینم نازم.

  .

 درسای عزیزم خدا رو شکر تب نداشتی وقتی اومدیم خونه مامان جونی و بابا جونی اینقدر بهت رسیدن که من حسو دیم شد.بابا مهدی هم که ازکنارت تکون نخورد عزیزم خدا رو شکر این هم به خیر گذشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پرهام
28 آذر 92 0:11
آخی درساجونی دردت گرفت؟؟؟؟؟؟///نه خاله جون یواش زد دستت دردنکنه خاله جونم